تسخير لانه جاسوسي امريكا؛ علل و انگيزه ها (2)


 

نويسنده: سيد محمد هاشم پور يزدان پرست (1)




 

تشكيل جهاد سازندگي
 

جهاد سازندگي با شكل ابتدايي خود توسط آيت الله بهشتي و با همت دانشجويان مسلمان (2) به راه افتاد و آنان با سازماندهي دانشجويان به روستاها مي رفتند و جهت كمك به كشاورزان و روستاييان و بازسازي مناطق محروم تلاش مي نمودند . با توجه به وجود اتاق هاي كوهنوردي در قبل از انقلاب ، دانشجويان معتقد به امام سريعا از همين تشكيلات و تجربيات و وسايل جهت اين امر استفاده نمودند .
دانشجويان دختر و پسر روزهاي جمعه به روستاهاي اطراف تهران اعزام مي شدند و جهت لوله كشي آب بهداشتي و حتي درو گندم مثلا براي پيرزني كه كسي نداشت ، به كار گرفته مي شدند . شهيد بهشتي كه به دليل قدرت تحزب فوق العاده ، ارتباط نزديكي با دانشجويان و اصولا تمام قشرها داشت ، دانشجويان فعال را به اموري از اين قبيل تشويق مي نمود و دانشجويان نيز با تمام وجود به اين امور مبادرت مي ورزيدند .

مسئله، مسئله امريكا است
 

بازي هاي سياسي ، ايجاد مسئله ، مشكل و درگيري ،‌مظلوم نمايي و تخريب چهره هاي انقلاب موجب شد كه امام به صراحت در يك سخنراني اعلام كند كه مسئله ،‌مسئله امريكاست و منافقين و چريك هاي فدايي را وابسته به امريكا معرفي نمود و اين در حالي بود كه كليه گروه هاي ضد انقلابي و وابسته به امريكا نقاب مبارزه با امريكا بر چهره خود زده بودند . كلام امام در آن شرايط كه هنوز ماهيت آنان كاملا روشن نشده بود موجب اعجاب بود ، اما مرور زمان اين كلام امام را اثبات نمود .

ترور شهيد آيت الله مطهري
 

به درستي ، شهيد گرانقدر ، آيت الله مطهري حلقه واسط ميان حوزه و دانشگاه بود . اين دو قشر بر اساس توطئه هاي عميق استعماري از هم جدا شده و حتي در برابر هم صف آرايي كرده بودند و زبان مشتركي براي درك يكديگر نداشتند و اين يك فرصت طلايي براي سلطه گران بين المللي بود كه بتوانند بر سرنوشت كشور حاكم شوند .
با بيداري اسلامي در اوايل دهه چهل و فداكاري عظيم توده هاي ميليوني جهت آزادي از سلطه امريكا و انگليس و دفاع فداكارانه از مرجعيت ديني امام خميني كه نيابت امام معصوم ( ع ) را بر عهده داشت و چيزي جز انگيزه هاي اسلامي براي آن وجود نداشت ، زمينه هاي تفاهم دو قشر دانشجو و روحاني فراهم شد . اگر چه با باز شدن راه جهاد و فداكاري در پانزدهم خرداد ، متأسفانه عده اي به دنبال استفاده از نيروي عظيم دين جهت اهداف قدرت طلبانه خود برآمدند و اسلام و ديانت را پوششي جهت مبارزه و جذب نيرو براي اهداف خود و فريب جوانان قرار دادند .
شهيد استاد مطهري از جمله كساني بود كه با حضور در دانشگاه از اواسط دهه 1330 ، سعي نمود فاصله مصنوعي ايجاد شده بين دانشگاه و حوزه و بين علم و دين را از ميان بردارد و توطئه هاي فريبكارانه به نام علم را حلاجي و رسوا نمايد . انقلاب اسلامي هيچ گاه نقش بي بديل او در سلامت انقلاب و جلوگيري از انحراف آن را فراموش نخواهد نمود . او از يك سو ، به علوم مختلف اسلامي در سطح بسيار بالا آشنا بود و تلاش فوق العاده اي از اين جهت انجام داد و نزد اساتيد بزرگي چون امام ، علامه طباطبايي و آيت الله بروجردي به خوبي تلمذ كرده بود و حتي از بعضي ايدئولوگ هاي مدعي پيروي از مكاتب غربي مسلط تر بر آن مكاتب بود . از سوي ديگر ايشان با خود سازي اسلامي نمونه اي بي مانند از انسان خود ساخته بود ، انساني كه در ابعاد مختلف معنوي ، سياسي ، علمي ، عقلي و مبارزاتي در حد اعجاب آوري خود را پرورش داده بود .
حضور او در دانشگاه و نفوذ در ميان قشر جوان و تحصيلكرده ، همواره خاري در چشم دشمنان كينه ورز اسلام و انقلاب و مزدوران آنان بود .
او شديدا با انحرافات مقابله مي كرد و اين در حالي بود كه به آزادي انديشه به شدت معتقد بود و حتي آن را موجب پيشرفت و شكوفايي اسلام مي دانست . او مي گفت كه ما بايد بهترين ماركسيست تحصيلكرده را ، با اين شرط كه واقعا به ماركسيسم معتقد باشد دعوت كنيم و در دانشكده الهيات دانشگاه تهران براي او كرسي تدريس اين مكتب را بگذاريم و اين را موجب تقويت دين مي دانست . اما از اينكه كسي در دانشگاه مدعي اسلام شناسي و تدريس اسلام باشد و زير پوشش آن بخواهد ماركسيسم را تدريس نمايد ، شديدا نگران بود و مي گفت اين توطئه است و بايد جلو آن گرفته شود .
تبليغ مكاتب غربي و شرقي زير پوشش اسلام به دليل اعتقادات قوي ملت ايران و بي توجهي آنان به ساير مكاتب بود . اين جريان در سال هاي منتهي به پيروزي انقلاب شديدا گسترش يافته بود و گروه هاي منحرف از اسلام ، زير پوشش اسلام ، مكاتب ديگر را به خورد جوانان مي دادند و با تفسيرهاي من در آوردي از آيات قرآن سعي مي نمودند جوانان مسلمان را به سمت خود جلب نمايند و آنان را به فداكاري در راه اهداف خود تشويق كنند و دليل آن هم اين بود كه ملاحظه كرده بودند كه در ايران انگيزه هاي غير ديني در حركت هاي سياسي ، مورد توجه مردم معتقد و مسلمان واقع نمي شد و لذا به اين فريبكاري و نفاق روي آورده بودند . او در يك مقاله (3) ضمن تشريح و توضيح اين جريان انحرافي ، اعلام نمود كه چنانچه اين جريان ها با اين تذكرات دست از اين كار منافقانه خود برداشتند كه هيچ و گرنه اينجانب مجبورم از اين به بعد آنان را « ماترياليسم منافق » بنامم .
با پيروزي انقلاب ، سلطه گران جهاني حضور جوانان به خصوص قشر دانشجو و تحصيلكرده را بزرگترين رمز پيروزي انقلاب و دليل اين حضور را نيز توجيه عقيدتي و سياسي و فكري آنان يافتند و لذا تصميم گرفتند كساني را كه اين وظيفه را به خوبي انجام مي دادند ، از سر راه بردارند تا راه به سوي انحراف باز و نسل جوان و تحصيلكرده از انقلاب روي گردان شوند .
هنوز هفتاد روز از انقلاب نگذشته بود كه دست جنايتكار ضد انقلاب وابسته به ابر قدرت ها از آستين جوانكي نادان كه تربيت يافته مكتب نفاق بود ، در آمد و اين مأموريت جنايتكارانه را از جانب ابرقدرت ها و مزدوران داخلي آنها به انجام رسانيد .
خبر شهادت آيت الله مطهري را از طريق اخبار ساعت هفت صبح راديو شنيدم . در آن لحظه حس كردم دشمنان ، نسل تحصيلكرده حال و آينده انقلاب را مورد هدف قرار دادند و هر چه زمان گذشت ، آن احساس لحظه شنيدن خبر را بيشتر باور مي كنم و مي بينم كه دشمنان دانا چه جنايتي را به دست جوانكي نادان مرتكب شده اند .
قاتل جواني 24 ساله بود كه اگر چه در شب هاي اول دستگيري به كاري كه كرده بود ، افتخار هم مي كرد ، اما پس از پي بردن به شخصيت عظيم علمي و فلسفي و معنوي آن شهيد بر سر خود مي زد و بالا و پايين مي پريد و تقاضا مي نمود كه به او بنزين بدهند تا خود را به آتش بكشد . اما افسوس و صد افسوس كه فلك چرخيد و چرخيد تا بهار آمد و بوته هاي گل جوانه زد و رشد كرد و گل سرسبدي متولد و به بار نشست و طفلي نادان به تحريك باتلاق نشينان آن را چيد .
شهادت تأسف بار آن استاد موجب شد امام سه روز در مدرسه فيضيه به عزا بنشيند و بگويد كه : بكشيد ما را ، با كشتن ما مكتب ما زنده مي شود و ملت ما بيدارتر و شما نيز سودي نخواهيد برد و قاتل را فاجري دانستند كه خداوند دين خود را به دست او زنده نمود و اين شعر را خواندند كه :
آنكه مردن پيش چشمش « تهلكه » است نهي « لا تلقوا » بگيرد او به دست (4) شهادت او جامعه پس از انقلاب را كه داشت آهسته آهسته تسليم شرايط و وضعيت اسف بار به وجود آمده مي شد ، تكان داد .
اين جنايت يقينا فقط توسط گروه فرقان انجام نشده بود، دست پنهان امريكا مانند همه جريان هاي براندازانه آن روزها در آن ، به خوبي ديده مي شد . اما صد افسوس كه دولتمردان نيز با احساس حقارت در برابر امريكا مشغول مذاكرات مستقيم و غير مستقيم و دفاع از آنان و خدمت به آنان بودند . حدس زده مي شد فقط او مورد هدف نبوده است بلكه تمام كساني كه چنين نقشي را داشته اند مورد هدف هستند و همين گونه نيز شد .

دانشگاه ها و حركت قهقرايي
 

وضع دانشگاه ها پس از بازگشايي در اسفند 57 به علت عدم حضور دانشجويان مسلمان معتقد به انقلاب ـ با توجه به مشغوليت آنان در اداره امور مختلف مملكت ـ از جهت سياسي و حتي اخلاقي تأسف آور شد و همين امر موجب تسلط نسبي گروهك هاي ضد انقلاب و رشد سريع و گسترده آنها در دانشگاه ها گرديد .
تفكرات انحرافي در ميان دانشجويان مسلمان به دليل انحرافات زيادي كه قبل از انقلاب در ذهن آنها ايجاد شده بود و با توجه به شرايطي كه حاكميت دولتمردان ليبرال به وجود آورده بود ، گسترده تر شد و ترور شخصيتي افرادي مثل شهيد مطهري كه قبل از ترور جسمي آنها ، از قبل از انقلاب آغاز شده بود ، پس از انقلاب نيز تداوم يافت .
روزي در جلسه انجمن اسلامي موضوع دعوت از او را جهت سخنراني در دانشگاه خودمان مطرح نمودم ، اما با مخالفت عده اي از آنها روبه رو شدم و نهايتا مجبور شديم از دعوت او خودداري كنيم ! و اين در حالي بود كه سخنراني هاي ضد انقلابي دائم در همان دانشگاه توسط گروهك ها برگزار مي شد تا با ايجاد سياسي دانشجويان را جذب خود نمايند .

تشكيل كلاس هاي عقيدتي در حزب جمهوري اسلامي
 

در اين ميان يكي از دوستان خبر از تشكيل كلاس هايي در حزب جمهوري اسلامي توسط شهيد آيت الله بهشتي داد . اين كلاس ها دانشجويان و در دو مبحث « اقتصاد اسلامي » و « شناخت » بود . در كلاس ها ثبت نام كردم و در خدمت او حضور يافتم . اخلاق كريمانه او هر انساني را جذب خود مي نمود . متأسفانه به علت ترور شخصيت او كه به خصوص بعد از شهادت آيت الله مطهري نقطه اميدي شده بود ،‌بسياري از دانشجويان مسلمان و عضو انجمن اسلامي و طرفداران انقلاب از آمدن به اين كلاس ها امتناع مي كردند . به همين دليل تعداد دانشجويان شركت كننده در كلاس حدود چهل پنجاه نفر بيشتر نبود و تنها حدود يك سوم سالن (5) پر مي شد و اين در حالي بود كه دانشجويان شديدا از جهت اعتقادي و مكتبي به آموزش نياز داشتند . ولي صد افسوس كه دشمن با تهاجم وسيع عليه او و بدبين كردن مردم و به خصوص جوانان ازاين امر جلوگيري مي نمود .
آيت الله بهشتي و دو نفر ديگر از رهبران حزب جمهوري اسلامي ، يعني آيت الله خامنه اي و حجت الاسلام رفسنجاني توسط عوامل ضد انقلاب به عنوان رهبران ارتجاع معرفي مي شدند و شديدا مورد تهاجم قرار گرفته بودند و اين در حالي بود كه آنها شبانه روز خود را وقف انقلاب و پيشبرد آن نموده بودند . آيت الله بهشتي ، علاوه بر اداره مجلس خبرگان و تدوين قانون اساسي و راه اندازي و اداره جهاد سازندگي و دبير كلي حزب جمهوري اسلامي و شناسايي نيرو جهت اداره امور انقلاب ، كلاس هاي عقيدتي را نيز برپا مي كردند و براي روشن نمودن مردم سخنراني هاي متعددي مي كردند.
بدبيني نيروهاي انقلابي نسبت به او و استفاده ننمودن از آن همه علم و تجربه و اخلاص از درس آموزترين تجربيات انقلاب براي نسل هاي آينده است .

پي نوشت ها :
 

1. عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز .
2 . بسياري از همين دانشجويان دلسوز در جريان تسخير لانه جاسوسي حضور داشتند .
3 . مقاله علل گرايش به ماديگري در ايران در كتاب علل گرايش به ماديگري .
4 . مقصود اشاره به اين آيه است « انفقوا و لا تلقوا بايديكم الي التهلكه » با دستان خود ، خويشتن را با نفاق نكردن به هلاكت مي اندازيد . كه بعضي اين آيه را بهانه مي كنند براي عدم فداكاري در راه خدا و فرار از جهاد در راه خدا و حفظ جان خود !
5 . همان سالني كه منافقين آن را منفجر و موجب شهادت ايشان و يارانشان شدند .
 

منبع: نشريه 15 خرداد شماره 17